جستجو
-
۲تصویر
نامه منتصر لشکر به عمید لشکر
احتمالا از منتصر لشکر، که محتوای آن به شرح زیر است: اظهار خوشحالی از خبر سلامتی خانواده و سپردن مسائل مربوط به ازدواج نور چشم عضمت [عظمت] خانم به والده، با خدا مشورت کرده و به قرآن مراجعه کنند؛ درباره دادن پول به فاطمه خانم و به او گوشزد کنند اسراف نکند؛ فرستادن سلام به علیه عالیه والده و همشیرهها؛ از مخاطب خواسته از احوالات خود، اینکه چهکار میکند و معلم او چه کسی است بنویسد؛ اظهار ناراحتی از بیخبر گذاشتن وی درباره معصومه و رقیه در یک سال گذشته و اینکه از زندگی آنان مأیوس است و اگر مردهاند ننویسید زنده هستند، بنویسید بدانم، پنهان کردن ثمری ندارد؛ سفارش در خصوص کربلایی نظرعلی و وکیل...
-
۲تصویر
نکاح نامۀ صغرا بیگم و کربلایی غلام رضا، ۱۳۱۴ ق
نکاح نامۀ صغرا بیگم، دختر سید مرتضی، و کربلایی غلام رضا، پسر مرحوم درویش حسین ساکن روستای قمشه، با مهریهای به این قرار: سی و هفت تومان نقد فضی خزانه سلطانی از قرار روپیه مظفرالدین شاهی یک مثقال وزن ده عدد یک تومان، قیمت کلیه این اشیاء: طلاآلات، مسینهآلات، رخوت پوشیدنی، فرش، رختخواب، نیم دانگ از شش دانگ سرا و عمارتی معین واقع در محله [ناخوانا] روستای قمشه. پشت سند: در تاریخ در ۲۷ شوال ۱۳۴۴ق اقلام زیر در ازای سی و هفت تومان مهریه و ده تومان که حسب قرارداد مرحوم حاج غلام رضا طلب همسرش بوده به او واصل شد: الاغ، چهار رأس گوسفند، رختخواب چیت [ناخوانا]، رختخواب، مس به وزن شاه، هاونگ، لباس...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
[احتمالا از منتصر لشکر به عمید لشکر]؛ درباره خواندن نامه مخاطب که خطاب به مشهدی محمد آقا نوشته بوده و اظهار مسرت از سلامتی او؛ لباس سلام در ۲۵ ماه رجب فرستاده شده؛ درخواست نوشتن نامه به صورت هفتگی؛ اخباری درباره معتمدالسلطان علینقی خان سرهنگ و اینکه به او منصب سرتیپ فوج ناصری داده شده؛ گرفتن طلب و تنخواه و خبر رساندن به سطوة السلطنه؛ درباره بیست و پنج تومان متعلق به شاهزاده دارا؛ رسیدن نور چشم زهرا سلطان به تبریز و سلامتی وی؛ میرزا ابوترابخان مشغول درس و مشق و یاد گرفتن قرآن است و نویسنده از او در این خصوص مراقبت می کند؛ درخواست پول برای خریدن لباس برای زهرا سلطان و سایر نور چشمان، کلیچه و...
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا از منتصر لشکر به عمید لشکر (با مهر عمید لشکر در پشت)؛ محتوای نامه از قرار زیر است: دریافت نامه مخاطب که سطوة السلطنه آورده؛ دادن قبض مقرری به محمد علی و علی اکبر رحیم بر اساس دستور مخاطب؛ طلب نظام العلماء از حاجی سطوة السلطنه و مقرری سربازها؛ رسوم سواره مکری و علت صدور برات قبل از دریافت رسوم؛ پول شاهزاده دارا؛ اطمینان دادن در مورد خانه و نورچشمان و میرزا ابوترابخان که مشغول خواندن گلستان است و مشق می کند؛ خانه میرنظام و موضوع رسومات و ثبت کتابچه مواجب و برات فوج؛ رفتن اسدالله خان یاور؛ میرزا ابوترابخان می گوید گلستان می خوانم و تقاضای ساعت و خلعت لـله را کرده؛ اینکه تیولات...